دسته‌ها
ریاضیدان شعرا منجم موسیقیدان

اوحد الدین محمد انوری ایبوردی

انوری در یکی از قراء ایبورد خراسان واقع در دشت خاوران متولد شد و در جوانی در طوس به تحصیل علوم پرداخت و در حکمت ، ریاضی ، نجوم و ادب قویدست شد .در شعر و شاعری استاد مسلم گشت و در موسیقی به تصریح خود مهارت تمام داشت و قطعه زیر که از اشعار اوست مصداق دعوی اوست

گرچه  در بستم در مدح غزل یکبارگی         ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم

بلکه از هر علم کز اقران من داند کسی        خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم

منطق و موسیقی و هئیت شناسم اندکی        راستی باید بگویم با نصیبی وافرم

در الهی آنچه تصدیقش کند عقل سلیم         گر تو تصدیقش کنی در شرح و بسطش ماهرم

انوری در قصیده و غزل و قطعه استاد بود و اگر چه غزل در این عصر دیگر انگونه که در اصطلاح شاعران و موسیقیدانان پیش از این معمول بود رواج نداشت و بیشتر به صورت مجرد و خالی از وزن غنایی گفته می شد .لیکن از انجا که انوری خود موسیقیدان و دارای احساسی عالی و فکری دقیق بود به نظر می رسد که بعضی از غزلهای او مانند قدیم وزن غنایی داشته باشد و با اینکه شعر انوری به سبب احاطه او بر علوم در بردارنده معانی و اصطلاحات علمیست گاه بسیار ساده و بی پیرایه  و بهزبان عامه است. و اونری با ابداع این روش و پشت پا زدن بر سنت پیشینیان و وارد کردن زبان محاوره در شعر و سادگی و روانی الفاظ دارای سبکی ممتاز است .

انواری علاوه بر غزلسرایی و آشنایی با موسیقی از صدای خوش نیز بهره داشته چنانکه گوید :

غزلکهای خود همی خوانم         در نهاوند و راهوی و عراق

اونوری در دستگاه سلطان سنجر مکنت و ثروت فراوان یافت و از جمله شعرای بزرگ ایران به شمار میرود

 

.

دسته‌ها
ریاضیدان فیلسوف قرن سوم هجری - 194 الی 291 شمسی موسیقیدان

ابونصر محمد بن محمد فارابی

ابونصر محمد بن محمد فارابی در سال ۲۵۲ – ۲۵۹یا ۲۶۰ هجری – فیلسوف ، ریاضیدان و موسیقیدان بزرگ ایرانی و سر سلسله حکمای اسلامی است  که با بررسی آثار حکما و فلاسفه یونان به ویژه ارسطو اسرار آنها را کشف کرد و مشکلات کتب آنها را توضیح داد و نواقص کار آنان را دریافت و شرح هایی بر آثار ارسطو نوشت

وی را معلم ثانی لقب دادند . فارابی از بزرگترین نویسندگان کتابهای موسیقی است

فارابی علاوه بر شرح و توضیح آثار حکمای یونان خود نیز آثار مهمی به وجود آورد و کتابها و رساله های متعدد در حکمت ، فلسفه ، منطق ، نجوم و موسیقی نوشت . مجموعا ۱۲۰ جلد کتاب و رساله را بدو منسوب میدارند . از جمله کتابهای او در موسیقی عبارتند از

  1. المدخل الی صناعه الموسیقی
  2. کلام فی الموسیقیا و احصاء الابقاع
  3. فی النقره مضافا الی الایقاع
  4. الحصاء العلوم
  5. الموسیقی الکبیر
  6. رساله ای موسوم به مقالات

احصاء العلوم :

این کتاب چند فصل دارد و در آن علم عدد ، هندسه ، علم مناظر، موسیقی ، طبیعی ، الهیات ، منطق ، لغت ، نحو و غیره بحث میکند .

در فصل مربوط به موسیقی رئوس مطالب مربوط به موسیقی نظری و عملی و برنامه ای را که برای طالبین و محققین این علم ضروری استبیان میدارد و درباره طرز تالیف الحان و تعیین نسبت بین وزن نغمه ها و ایقاع بحث میکند

از تالیفات و تصنیغ الحان موسیقی و تلفیق آن با کلام منظوم گفتگو میکند و اینکه آن را چگونه باید به کار برد تا تاثیر الحان موسیقی بیشتر گرددو منظور حاصل شود

الموسیقی الکبیر :

مهمترین و مفصل ترین کتاب فارابی وبزرگترین اثری است که تا کنون در موسیقی مشرق زمین نوشته شده است

الموسیقی الکبیر در دو مجلد بود که جلد اول که مفصلتر بوده اکنون در دست است و جلد دوم آن که کوتاهتر بوده ازبین رفته است  فارابی در این کتاب درباره اصول فیزیکی صوت و دیگر مطالب مربوط به آن تحقیقاتی دارد

فارابی این کتاب را به خواهش دوست خود ، ابوجعفر محمد وزیر نوشته و غرضش از نوشتن آن ظاهرا رفع اشتباهات دانشمندان قدیم یونان بوده است زیرا در مقدمه ان میگوید : من در اظهارات عموم علمای شعب مختلف علوم نظری یونان نقصهایی مشاهده میکنم . ومیگوید که کتاب بزرگ موسیقی خود را برای آن نوشته است تا مسائلی که بر یونانیان مجهول بوده آشکار سازد

فارابی با تبحری که در علوم یونان قدیم پیدا کرده بود قسمتی از کتاب خود را به انتقاد و نظریه دانشمندان ان دیار اختصاص داده و عقاید آنان را شرح کرده و خطای هریک را توضیح داده

فارابی نه تنها یکی از بزرگترین دانشمندان علم نظری موسیقی بود بلکه در عمل موسیقی نیز استادی بنام و زبردست و نوازنده ای توانا و ماهر بود و به قول جمعی در نواختن قانون مهارت داشته است

فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر پس از تعریف موسیقی ، از موسیقی شناسی بحث می کند و از تاثیر آن در روح از دید روانشناسی و تصویری که از شنیدن الحان در ذهن حاصل میشود گفتگو می نماید و نیز از صداشناسی و موسیقی عملی و نظری صحبت می دارد او آهنگ ها را از حیث ایقاع به دو بخش متصل و غیر متصل تقسیم میکند و  ضرب متصل  یا دوضرب و  ضرب غیر متصل   را – که ضرب مخلوط و پیچیده  میگوید – توضیح میدهدهمچننی به توضیح و توصیف بعضی از سازهای زمان خود و پیش از اسلام پرداخته و چون عود را کاملترین سازها میدانسته نخست آن را برگزیده و بر روی آن بحث کرده است . گویند فارابی سیم پنجمی هم بع عود افزوده است – عود پنج وتری را عود کامل و دیناری می گفتند –

فارابی با استفاده از فواصل فراموش شده موسیقی ایران گامی ترتیب داده است و نکته قابل توجه در گام فاصله ۲۵ واحدی است که اکنون اروپاییان به عنوان نیم پرده و واحد فاصله موسیقی پذیرفته اند و به وسیله آن گام معتدل را ساخته اند . فااربی پرده معرف این فاصله را  دستان فرس  نامیده استو این نکته نشان می دهد که این پرده از قدیم در ایارن شناخته شده بوده

 

دیگر زندگی نامه ابو نصر فارابی

 

.

دسته‌ها
ریاضیدان قرن دوم هجری - 97 الی 194 شمسی قرن سوم هجری - 194 الی 291 شمسی

زندگی نامه محمد ، احمد و حسن پسران موسی فرزند شاکر

سه برادر و فرزند موسی فرزند شاکر اهل خراسان در سالهای پایانی سده دوم و در نیمه اول سده سوم هجری در بغداد در دربار مامون زندگی می کردند

قفطی در تاریخ الحکما و برخی دیگر از مورخان ، داستانی در باره پدر این سه برادر نقل می کنند که کمتر در جای دیگر تکرار شده است . به اعتقاد قفطی موسی فرزند شاکر که در دوران جوانی در خراسان می زیسته در این زمان زندگی خویش را از راهزنی تامین میکرده است در ضمن با دانش اختر شناسی هم آشنا بوده است یک بار پس از انکه دستگیر می شود توبه می کند و دست از راهزنی بر میدارد به خدمت مامون در می آید و کار اختر شناسی خود را دنبال میکندذ

پس از مرگ موسی فرزند شاکر سه فرزند او در دربار مامون می مانند به تحصیل دانش می پردازند و در ریاضات ، اخترشناسی و مکانیک شهرت پیدا می کنند . پسران موسی فرزند شاکر در تاریخ به بنی موسی یا بنو موسی معروفند .

به سختی میتوان نوشته های آن ها را از هم جدا کرد با وجود این میتوان کم و بیش یقین داشت که برادر بزرگ تر – یعنی محمد که به ابو جعفر مشهور است -تنها به ریاضیات می پرداخت و مهم ترین نوشته او کتابی است به نام  معرفه مساحه الاشکال البسیطه و الکرویه  یعنی شناسایی شکل های روی صفحه و شکل های کروی که به احتمالی دو برادر دیگر هم در تنظیم ان نقش داشته اند

این کتاب شامل ۱۸ قضیه است که در آن ها درباره مساحت و حجم شکل های مختلف هندسی بحث شده است . نصیر الدین طوسی این کتاب را به عنوان یک کتاب درسی در آورده است . لئوناردو داوینچی ریاضیدان ایتالیایی در کتاب هندسه کاربردی خود از قضیه های کتاب پسران موسی استفاده کرده است .کتاب مساحت شکل ها بار اول در سده دوازدهم میلادی به زبان لاتینی ترجمه و در سال ۱۸۸۵ میلادی منتشر شد . بجز مساحت ها و حجم ها در این کتاب درباره تقسیم زاویه به سه بخش برابر و تعیین واسطه بین دو مقدار معین a  و b وقتی که داشته باشیم

هم بحث شده است

احمد بیشتار در زمینه مکانیک کار میکرد و کتاب  الحیل او نمونه ای از آن است، همچنین احمد وحسن تلاش کردند کتاب مقطع های مخروطی آپولونیوس را به زبان عربی ترجمه کنند ولی ناموفق بودند

پسران موسی امکان های مالی بسیاری در اختیار داشتند که سخاوتمندانه از این امکانات را در راه ترویج دانش استفاده می کردند. آنها هیئت هایی را به روم و یونان برای گرد آوری کتاب میفرستادند و به مترجمان و پژوهشگران علمی کمک های فراوان می کردند

.

دسته‌ها
ریاضیدان قرن پنجم هجری - 388 الی 485 شمسی قرن چهارم هجری - 291 الی 388 شمسی منجم

زندگی نامه محمد کرجی

آنچه از زندگی کرجی میدانیم چندان زیاد نیست . باید در زادگاه خود کرج مقدمه های دانش را فراگرفته باشد و سپس در جست و جوی کتابهای مورد علاقه اش به شهر ری که در آن زمان مرکز دانشمندان بود و کتابخانه ای مجهز داشت رفته باشد . سپس به بغداد رفته است و به خدمت فخر الملک وزیر بهاء الدوله و پسرش سلطان الدوله در آمده باشد

کرجی بعد از کشته شدن بهاء الدوله عراق را ترک کرد و به زادگاه خود برگشت . در بازگشت به دستور ابو غاثم معروف به محمد کاتب و وزیر منوچهر قابوس که در طبرستان حاکم بود کتاب استخراج آب های پنهانی  را نوشت کرجی در حدود سال ۴۰۸ – ۴۲۰ هجری- چشم از جهان فرو بست  

محمد کرجی نه کرخه ای

محمد کرجی – با کنیه ابوبکر – ریاضیدانی که به قول فرانتس وپکه خاور شناس و ریاضیدان آلمانی سده نوزدهم به راستی شگفت انگیز است . وپکه یکی از کتابهای کرجی را به نام الفخری فی الجبر و مقابله – کتاب فخری در باب جبر و مقابله – از روی نسخه خطی که در پاریس موجود بود در سال ۱۸۵۳ در ۲۶۵ صفحه با شرح آن منتشر میسازد .به دنبال آن آدوف هوخهایم کتاب  الکافی فی الحساب کرجی را در سه جلد  در سالهای ۱۸۷۸ و ۱۸۸۰ به آلمان ترجمه و منتشر کرد . این دو کتاب سر آغاز آشنایی اروپاییان با این دانشمند بزرگ ایرانی بود . کتاب الکافی فی الحساب دارای ۷۵ بخش و درباره حساب و هندسه و جبر است

کتاب فخری به نام فخر الملک وزیر بهاءالدوله دیلمی نوشته شده است. کتاب وپکه به دلیل ارزش خود مورد توجه خاورشناسان قرار گرفت ولی در نسخه ای که مورد استفاده وپکه بود نسخه نویس نام کرجی را کرخی آورده بود و وپکه هم کرجی را اهل کرخ – یکی از محله های بغداد – دانسته است . این انتساب کرجی به عراق کنونی نزدیک به پنجاه سال در میان مورخان ریاضیات رواج داشت تا اینکه در سال ۱۹۳۴ لوی دلاویدا خاورشناس ایتالیایی ثابت کرد که کرخی اشتباه نسخه نویس بوده و در واقع کرجی اهل ایران و از ناحیه کرج نزدیک شهر ری – تهران کنونی – است نه عراق

لوی دلاویدا به کتابهای خطی الدیع فی الحساب – در کتابخانه واتیکان – و کتابی از کرجی  درباره جبر در کتابخانه آکسفورد و غیر آن  استناد میکند که همه جا نام کرجی به  ج  نوشته شده است . به جز این سموئیل فرزند یحیی مغربی که ۷۰ سال بعد از مرگ کرجی میزیسته و کتاب الباهر فی الجبر را نوشته است در کتاب خود بارها از کرجی یاد کرده و همه جا او را کرجی مینامد نه کرخ ایی

کتابهای کرجی

از نوشته های او – که تا ۸۰ اثر شمرده اند – تعداد اندکی باقی مانده است ولی از همین کتابهای باقی مانده میتوان درباره کرجی و نوآوری های او داوری کرد . کرجی یکی از بزرگترین ریاضیدانان ایرانی است و تا آنجا که آگاهی داریم بسیاری از دیدگاهای او تازه است و به تکامل ریاضیات به ویژه در زمینه جبر یاری فراوان رسانده است

کتابهایی که از کرجی به ما رسیده است نشان میدهد وی درباره حساب ، جبر ، معدله های سیال ، مساحی ، اختر شناسی و آبهای زیر زمینی کار میکرده است

کرجی مجهول x را شیء ، مربع آن را مال و مکعب ان را کعب ، توان چهارم را مال مال ، توان پنجم را کعب مال و غیره می نامد . برای هر x به توان n  عکس ان را جستجو می کند به نحوی که حاصل ضرب انها برابر واحد شود . کرجی خود را از قید سطح و حجم آزاد میکند و عبارت های جبری را مانند مال مال و ۳ کعب یه اضافه ۶ –  – را مورد بحث قرار میدهد . از این راه از قاعده های حساب برای جمع ، تفریق ریال ضرب و تقسیم چند جمله ای استفاده می کند  . او عدد منفی را عدد ناقص و عدد مثبت را عدد زیادتی یا عدد اضافی می نامد و از جمله از رابطه

a – ( – b ) = a + b

آگاهی داشته است ولی جبر چند جمله ای را نتوانست پیدا کند زیرا به آگاهی هایی از عمل هایی مانند  a – ( – b ) = -( a – b )

نیاز داشت . او نمیتوانست یک مقدار منفی را از مقدار منفی دیگری کم کند

وقتی کرجی خود را از قید سطح و حجم برای بیان  آزاد کرد توانست به سادگی عبارتهایی که شامل توان چهارم و یا پنجم مجهول باشد به کار برد زیرا مجذور x یعنی مربع یه ضلع و مکعب یعنی مکعبی به ضلع x   بود و فضای ما فضای سه بعدی است و برای نمونه  معانیی ندارد

میبینیم محمد کرجی در زمینه ریاضیات کاربردی کار کرده است و هم در زمینه ریاضیات نظری .کرجی با دید تازه ای به چند جمله ای ها به توان های بالای مجهول و به عدد های منفی نگاه می کرد درست همانگونه که ما امروز می اندیشیم

 

 

 

 

.

دسته‌ها
ریاضیدان قرن چهارم هجری - 291 الی 388 شمسی منجم

زندگی نامه ابوالوفای بوزجانی

محمد بن محمد بن یحیی مشهور به ابوالوفای بوزجانی ریاضیدان و اختر شناس سده چهارم هجری در بیستم شهریور ماه ۳۱۹ – اول رمضان ۳۲۸ هجری – در بوزجان در مرز خراسان و افغانستان زاده شد.
مقدمه های ریاضیات را در همانجا توسط دایی و عمویش فرا گرفت در ۲۵ سالگی به بغداد رفت و به خدمت شرف الدوله فرزند عضد الدوله در آمد . در رصد خانه ای که در شرف الدوله بغداد ساخته بود به سرپرستی ابوسهل بیژن مشغول به کار شد
ابوالوفا در هنگام حیات مشهور بود و با دانشمندان همعصر خود رفت و امد و مکاتبه داشت. ابن ندیم که همعصر ابوریحان است در الفهرست از او به عنوان دانشمند نام می برد و با وی مکاتبه داشت . وقتی ابوریحان در خوارزم بود برای رصد همزمان ماه گرفتگی با بوزرجانی که در بغداد بود قرار گذاشتند تا نتیجه های دو رصد را که در دونقطه مختلف انجام گرفته بود برای یکدیگر بفرستند تا با هم مقایسه کنند
ابوالوفا بر بسیاری از نوشته های اندیشمندان ایرانی و یونانی مثل اصول اقلیدس ، جبر و مقابله خوارزمی ، جبر دیوفانت ، جبر هیپارخوس ف مجسطی بطلمیوس تفسیر نوشت و خود زیجی تنظیم کرد . ابتکارها و نو آوری های او در مثلثات و هندسه است . وی در چهاردهم تیر ماه ۳۷۷ – سوم رجب ۳۸۸هجری – در بغداد در گذشت

 

نوشته های بوزجانی
چهار نوشته اصلی بوزرجانی به ما رسیده است

  1. آنچه از علم حساب مورد نیاز کاتبان و حسابداران است
  2. آنچه از اعمال هندسی مورد نیاز صنعتکاران است
  3. مجسطی
  4. اعمال هندسه

دو کتاب بوزرجانی به نام های آنچه از علم حساب مورد نیاز کاتبان و حسابداران است و آنچه از اعمال هندسی مورد نیاز صنعتکاران استنمونه های مشخصی از گونه کاربردی ریاضیات این دوره است
بوزرجانی در حساب عملی خود دو بخش اول را به بحث های خالص اختصاص می دهد و سپس از بخش سوم  تا هفتم آمیزه ای از ریاضیات نظری و کاربردی را مرح می کند
در کتاب اعمال هندسی در آغاز از ابزارهایی که برای ساختمان های هندسی لازم است صحبت میکند بعد ساده ترین مسائل ساختمانی هندسه را شرح میدهد و سپس به رسم شکل های پیچیده تر می پردازد . بوزرجانی همه جا با استدلال و گاه با چند روش حل مسئله را ارئه می دهد و به کاربرد های علمی راه حل های خود هم توجه دارد
بوزرجانی در کتاب اعمال هندسی خود به شکل های فضایی هم توجه می کند و به ویژه در باره رسم شکل روی کره و ساختن چند وجهی های منتظم و نیمه منتظم ، مسئله های متعددی را حل می کند در ضمن شکل های زینتی هندسه را هم که در گلدوزی ، قالیبافی و کاشیکاری  کاربرد دارند فراموش نمیکند
از شاهکارهای بوزرجانی کتابی است با عنوان مجسطی یا الکامل که بر مبنای مجسطی بطلمیوس نوشته است بر خلاف نظر برخی مورخان این کتاب تحریر تازه ای از کتاب بطلمیوس نیست احتمال داده میشود که زیج بوزرجانی که نسخه ای از آن بر جای نمانده است همان مجسطی ابوالوفا باشد ولی ابوریحان بیرونی آن ها را دو نوشته جداگانه دانسته است . بوزرجانی در کتاب مجسطی خود آنچه برای توضیح حرکت های آسمانی لازم است می آورد که در واقع چیزی جز پایه گذاری کامل مثلثات نیست
او با روش خود سینوس ۳۰ دقیقه را به کمک یک نابرابری تا ۸ رقم بعد از ممیز به دست آورده است ، سپس جدول سینوس ها را ۳۰ دقیقه به ۳۰ دقیقه تنظیم کرده و بعد از تعریف مفهوم دقیق تانژات و سکانت جدول های تانژانت را تشکیل داده است
بوزرجانی در مجسط خود این رابطه های مثلثاتی را ثابت کرده است

Sin (

او شعاع دایره را R میگیرد ولی بلافاصله توضیح میدهد اگر شعاع دایره را واحد بگیریم به رابطه های ساده تری مانند



میرسیم سپس به مثلثات کروی می پردازد و معادله های مثلثاتی را در مثلق قائم الزاویه کروی به دست می اورد . در مثلث کروی غیر مشخص رابطه سینوس ها

را پیدا میکند گرچه ابو نصر عراق ، خجندی و کوشیار گیلانی همعصران بوزرجانی هم شکل مغنی را – همان قضیه سینوس ها – به دست آورده بودند آنگاه شکل ظلی – قضیه تانژانت ها – در مثلث کروی را از ان از شکل قطاع – قضیه هندسی منلائوس – استفاده میکردند که کار محاسبه را دشوار و طولانی میکرد .بوزرجانی نوشته های دیگری هم دارد که به دست ما نرسیده است

 

.

دسته‌ها
ریاضیدان شعرا قرن سیزده هجری - 1164 الی 1261 شمسی معاصر منجم

زندگی نامه امیری فرهانی

محمد صادق ملقب به ادیب الممالک پسر حاج میرزا حسین فراهانی یکی از بهترین شاعران و بزرگترین قصیده سرایان اواخر سده سیزدهم و اوائل سده چهاردهم هجریست.

وی به سال ۱۲۳۹ – ۱۲۷۷ هجری – در قریه کازران فراهان در خانواده ایی که همه اهل فضل و کمال بودند دیه به جهان گشود. از ابتدای جوانی به سرودن شعر آغاز کرد و در اندک زمان آوازه شهرتش در تهران و شهرهای دیگر پیچید و نامش زبانزد خاص و عام گردید

در سرودن انواع و اقسام شعر به ویژه قصیده و قطعه استاد مسلم بود و پیوسته از سبک خراسانی پیروی میکرد ادیب الممالک قطعا در شعر و شاعری به همه معاصران خود برتری داشته و شعر هیچ کس را نمیتوان با شعر وی مقایسه کرد

او علاوه بر هنر شعر در فنون مختلفه ادب و لغت فارسی و تازی بینظیر بود و از علوم حکمت و ریاضی و نجوم نیز بهره داشت .به زبان روسی ، ترکی ، فرانسه و انگلیسی آشنا بود

امیری نخست  پروانه تخلص میکرد ولی چون لقب امیر الشعرائی یافت امری تخلص نمود . دیوانی دارد شامل بیست و دوهزار بیت که اکثر اشعار آن سیاسی و اجتماعی و مربوط به اوضاع  و احوال زمان خود شاعر است

ادیب الممالک در سال ۱۲۷۷ – ۱۳۱۶ هجری – روزنامه ادب را در تبریز منتشر ساخت ولی به علت شکستن دستش یک سال روزنامه تعطیل و از سال ۱۲۷۹ تا ۱۲۸۱ – ۱۳۱۸ الی ۱۳۲۰ هجری – در مشهد دائر و منتشر کرد . مدتی نیز سردبیری روزنامه مجلس را به عهده داشت

وی به سال ۱۳۹۶ – ۱۳۳۵ هجری – در یزد دچار سکته قلبی شد و به تهران آمد و یک سال بعد در تهارن در گذشت و در امامزاده عبدالعظیم به خاک سپرده شد

 

 

به حوالی دو چشمت حشم بلا نشسته            چو قبیله گرد لیلی همه جا به جا نشسته

به عبث پی نصیحت برم ن نشسته ناصح       که ز بی خودی ندانم ننشسته یا نشسته

چه مروت است ما را از جنون کناره کردن    که به هر کنار طفلی به امید ما نشسته

 

                                

.

دسته‌ها
ریاضیدان شعرا قرن ششم هجری - 485 الی 582 شمسی

زندگی نامه اشهری نیشابوری

 

حکیم شاپور یا شاهفور ، فرزند محمد از اولاد حکیم عمر خیام نیشابوری و از شاگردان ممتاز ظهیر الدین فارابی بود

در روزگار سلطان محمد بن تکش منشی مخصوص دیوان بود و در فن مهارتی عظیم داشت در علم حسابداری رساله ایی نوشته که به نام رساله شاپوری مشهور است

امین احمد رازی در کتاب هفت اقلیم مینویسد :

شاهفور بغایت خوش سخن بود ه و در علم انشا و استیفا ید بیضا داشته چه رساله شاهفوریه در علم استیفا به وی منسوب است

اشهری در فنون شعر نیز بسیار توانا بوده و دیوان قابل ملاحظه ایی از وی به جا مانده است به احتما ل قوی می توان گفت جمال اشهری که با اثیراخسیکتی در بار قزل ارسلان مدیحه میسرود غیر از این نبوده است

وفات اشهری به سال ۵۸۱ – ۶۰۰ هجری – در تبریز اتفاق افتاده و در مقبره الشعرا پهلوی قبر استادش ظهیر فارابی به خاک سپردند

.

دسته‌ها
ریاضیدان فیلسوف قرن چهارم هجری - 291 الی 388 شمسی قرن سوم هجری - 194 الی 291 شمسی موسیقیدان

زندگی نامه ابونصر فارابی

ابو نصر فارابی در سال ۲۵۰ در وسیج نزدیک فاراب ترکستان به دنیا آمده و پدرش نیز از نیروهای لشکری به شمار میامده وی در جوانی ذوق تحقیق و فراگیری فلسفه داشته و در طلب استاد و راهنما از این دارالعلم به آن دارالعم رهسپار بوده و کاری حز مطالعه و مقصدی جز علم نداشته .

گویند که فارابی در حدود چهل سالگی به بغداد رهسپار شده و در این زمان از علم صرف و نحو وفقه و حدیث بهره ها داشته ولی در منطق و فلسفه مطالعات چنانی نداشته است . هنگامی که به بغداد رسید از زبان عربی چیز زیادی نمیدانست پس نزد ابن السراج به خواندن علم نحو پرداخت و در مقابل به او منطق آموخت

. فارابی مردی زاهد بود و در کسوت درویشان زندگی میکرد و جز به تحقیق و تالیف به چیز دیگری رغبت و علاقه ای نداشت وی  ده سال آخر عمر خویش را در حلب و دمشق سپری کرد و در سال  329 دفات یافت وی را باعزت و احترام در دمشق دفن کردند .

کار بزرگی را که کندی آغاز کرده بود فارابی با متانت و قدوت ادامه داد او زبان عربی را با فلسفه آشنا کرد . فلسفه ای که از یونانی به زبان ای عربی و سریانی نقل شده بود با این زبان ها انس نداشتاگر فارابی جز اینکه به زبان عربی  فلسفه  آموخته کاری نکرده بود قام معلمی او در عالم اسلام محروز بود  .

مقام فارابی در تاریخ فلسفه

فارابی در صدر دورانی از تاریخ و فرهنگ اسلامی قرار دارد که از جهاتی میتوان آن را دوره  تجدید حیات علم و فلسفه خواند و بی مناسبت نیست که او را معلم ثانی خوانده اند . او در حقیقت مجدد فلسفه و موسس فلسفه اسلامی است  فلسفه ای که در عالم اسلام گسترش  پیدا کرد و تاریخ ان از زمان فارابی تا کنون ادامه دارد.

موضوع فلسفه از نظر فارابی  « وجود من حیث هو وجود » یا مطلق وجود است . ارسطو گفته بود که موضوع فلسفه اولی مطلق وجود است و فارابی توجه خاصی به ارسطو و آثار وی داشته است فلسفه مجموعه نظر ها و آرای موفق و مخالف نیست همچنین از شاگردان ارسطو آموخته بود که فلسفه تشبه بالاله است یعنی آگاهی به نظام موجودات و ترتیب قوا و چگونگی حدود افعال .

در نظر فارابی فیلسوف ریس مدینه است و چنان که خداوند  عالم را اداره میکند فیلسوف هم امور مدینه را نظم میبخشد  از این بیان استنباط میشود که فارابی به فلسفه سیاسی توجه بیشتری داشته است .فارابی هرگز نمیخواسته سیاست را با فلسفه توجیه کند او سیاست را از فلسفه به نحو منطقی نیز استنتاج نکرده است و فلسفه صورت قوام مدینه است و با آن در آن نیست  میان اجزا مدینه و اهل آن نسبت مدینه با عالم طبیعت و یا مبدا عوالم بیان میشود. علاوه بر این فلسفه عین آرای اهل مدینه فاضله است که در وجود رئیس مدینه تحقق پیدا کرده است

 

فلسفه فارابی :

 فارابی شاگرد افلاطون و ارسطو بوده وبا فلسفه یونانی انس پیدا کرده است اما خود اهل آزمون و تعقل بوده و به آموختن صرف و الفاظ و عبارات استادان یونانی اکتفا نکرده است . او در فلسفه و با فلسفه  ، عالمی را درک کرده است که گرچه شباهت هایی با عالم افلاطون و ارسطو دارد ولی نباید با هم اشتباه گرفت

 فارابی فلسفه را از یونانیان آموخت ، یعنی فلسفه از خارج به عالم اسلام آمد . اما در تفکر فارابی چنان هیئتی پیدا کرد که با عالم اسلام بیگانه نبود. درست است که او آرای فارابی  ، ارسطو و افلاطون را در منطق و طبیعیات و اخلاق و مابعد الطبیعه  آموخت اما آنها را چنان در یک نظام فلسفی  به صورت سازگار و مناسب تالیف کرد که او را فیلسوف التقاطی نمیتوان دانست

اساس فکر فارابی این بود که فلسف حقیقی یکی بیش نیست و استادان بزرگ فلسفه نمیتوانند با هم اختلاف داشته باشند زیرا مقصد آنها واحد است و در طلب حقیقت واحدند .

 

منطق فارابی :

فارابی اهتمام خاصی به مباحث منطق داشته و آثار مهمی در این باب نوشته و کوشیده که مقام و اهمیت منطق را در زمانی که کسانی منکر آن بودند معین کند و نشان دهد که اهل علم چه نیازی به منطق دارند و نشاند دهد ه فوایدی از آن میتوانند ببرند. فارابی منطق را صناعتی می داندکه با آن عقل قوام پیدا میکند و در مواردی که  دچار خلط و اشتباه می شویم ما را به راه راست هدایت میکند

فارابی معقولات را به دو دسته « بدیهی »  و « نظری » تقسیم میکند  مرم در بدیهیات به اشتباه دچار نمیشوند . چنان که همه تصدیق میکنند که کل از جزء بزرگتر است . اما معقولات دیگر را باید با کمک فکر و قیاس درک کرد و در این امور است که به منطق نیاز پیدا میشود فارابی علم منطق را با علم نحو  قیاس میکند و می گوید منطق با معقولات همان نسبتی را دارد که نحو با الفاظ دارد . همچنین فارابی منطق را قابل قیاس با علم عروض می داند . این قیاس ها از آن جهت اهمیت دارد که منطق به عنوان صورت معانی از زبان جدا میشود و در حکم صورت کلی عقل نوع بشر قرار میگیرد . ارسطو و افلاطون نیر با همین رویه به منطق نگاه میکردند

 

ما بعد الطبیعه فارابی :

حاصل سعی فارابی  در توحید و توفیق فلسفه ، نظام و صورتی از آن است که با دین نیز بیگانگی و تعارض آشکار ندارد و چنان فراهم شده است که  فیلسوف میتواند آن را باطن دین تلقی کند . علم الهی که ارسطو آن را تاج فلسفه اولی می دانست به همان صورت که در کتاب  مابعدالطبیعه ارسطو امده بود باقی نماند

فارابی گفت علم الهی سه بخش است :

بخش اول در ذات موجود من حیث هو موجود است و این عوارضاموری است که بی واسطه عارض موجود میشود . مراد از مطلق موجود هم این است که موجود به هیچ قیدی اعم از الهی ، ریاضی و طبیعی مقید نباشد

بخش دوم شامل بحث از میادی علوم جزئی مانند منطق و ریاضیات است

در بخش سوم از موجوداتای بحث میشود که جسم نیستند و در اجسام هم نیستنددر این بخش در آغاز سوال میشود موجود غیر جسمانی وجود دارد و اگر وجود دارد این موجود واحد است یا کثیر متناهی است یا نا متناهی ؟

و اگر موجودات غیر جسمانی کثیرند همه در یک مرتبه اند یا بعضی قویتر و بعضی ضعیف تر؟

فارابی موجودات ار کثیر میداند و معتقد است این کثرات متناهی اند و در پاسخ سوال سوم قائل به مراتب است . به نظر او موجودات از ناقص ترین  مرتبه به سوی کمال در حرکتند و هیچ چیز در مرتبه کمال به او نمیرسد وبه همین جهت ضد ونظیر هم ندارند.

فارابی شاید در تاریخ فلسفه اولین کسی بود که وجود را به « واجب » و « ممکن » تقسیم کرد و گفت که وجود بیرون از این دو قسم نیست واجب الوجود هم به واجب الوجود بالذات و واجب الوجود بالغیر تقسیم می شود و البته واجب الوجودبالغیر در حد ذات خود ممکن است و وجوب ان از خارج میاید . ممکن الوجود برای آنکه موجود شود به علت نیاز دارد و چون سلسله علت تا بی نهایت نمیرود باید این علل به وجودی منتهی شود که واجب است یعنی به ذات خود موجود است و او موجود اول است و همه موجودات از او وجود می یابند. گفتیم که این موجود واجب الوجود بالذات است و ماهیت هم ندارد یا ماهیتش عین وجود است و ما در فرض و وهم  ، هم نمیتوانیم آن را ناموجود بنگاریم زیرا از فرض تناقص و محال لازم می آید .

 

آثار فارابی :

شرح فارابی بر کتابهای ارسطو و همچنین تعلیقه او بر کتاب ارغنون باقی نمانده است اما آثار منطقی متین و دقیق او زمینه تدوین و تالیف کتابهای مهمی مانند منطق شفا و اساس الاقتباس را فراهم آورده است

اثار مهم فارابی که تاکنون به چاپ رسیده اند :

التوطه فی علم المنطق    –

 المدخل  الی المنطق  –

شرح کتاب ایساغوجی فرفوریوس  –

شرح کتاب مقولات  –

تعلیقات ائالوطیقا الاولای ارسطو  –

کلام له فی الشعر و القوافی  –

الالفاظ المستعمله فی المنطق  –

عیون المسائل فی المنطق  –

فصول یحتاج الیها فی صناعه المنطق  –

فارابی مقالات و رسالاتی در مسائل الهی و طبیعی و ریاضی نوشته از جمله آنها در مابعد الطبیعه :

رساله اغراض ما بعد الطبیعه

کتاب فی الواحد و الوحده

فصول فلسفیه منتزعه من کتب الفلاسفه

الفلسفه و سبب ظهورها

فی لاخلا

النکت فی ما یصح و ما لا یصح من احکام النجوم

دیگر آثار فارابی :

جواب مسائل سئل عنها

عیون المسائل

الرد علی جالینوس

الرد علی یحیی النحوی

الرد علی محمد زکریا رازی فی العلم الالهی

الرد علی ابن الراوندی

احصاء العلوم

فلسفه افلاطون

فلسفه ارسطو

کتاب الحرف

اثار اخلاقی و سیاسی :

 

اراء اهل المدینه الفاضله

فصول المدنی

التنبیه علی سبیل السعاده

تخلیص النوامیس

فی المله الفاضله

فی التحصیل السعاده

سیاسه المدینه

مقاله فی السیاسه

فارابی کتابی هایی نیز در موسیقی نوشته که مهمترین آنها الموسیقی الکبیر است

.

دسته‌ها
پزشکان ریاضیدان فیلسوف قرن پنجم هجری - 388 الی 485 شمسی قرن چهارم هجری - 291 الی 388 شمسی منجم موسیقیدان

زندگی نامه ابوعلی سینا

ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال  ۳۵۹  – ۳۷۰ هجری –  در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود  . پدرش عبد الله  ‏اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه .‏

عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و  سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد ‏‏.‏

هنگامی که عبد الله از شهر پدران خود به بخارا رفت سیصد سال از حکومت تازیان بیگانه گذشته بود و سامانیان بر ‏بخارا حکم می راندند .‏

هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت ، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب ، ریاضیات ، رو خوانی قرآن و صرف و نحو ‏زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از ‏چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود ‏

او در ده سالگی قرآن را  حفظ کرده و ادبیات و هندسه  ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست ، او به طبیعت ‏و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و ‏بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه مند شده است ‏

هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا ، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز ‏دارای شغل و منصب دیوانی بود .‏

عبد الله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند . پیش از آن ‏هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود .‏

ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می ‏گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و ‏بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت .‏

ابوعلی سینا برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را ‏نزد خود خواند . او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست  و علم پزشکی را نیز خود به وسیله ‏کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت ‏

ابوعلی در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و ‏تجزیه و تحلیل میکرد . روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه ‏میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد  و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند ‏اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای ‏راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت . وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ‏ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده ‏بود برایش مفهوم نشده بود .‏

در سال ۳۷۵ هنگامی که ابوعلی سینا هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند  . روزی غلامان امیر به ‏دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود .‏

ابو علی سینا سابقه بیماری و نشانه های بیماری را که در امیر ظاهر شده بود از ابن خالد –  پزشک مخصوص دربار  –  ‏پرسید .معلوم گشت که امیر از مدتی پیش دچار  درد و سوزش شدید معده و حالت تهوع شده و نیز بخشی از بدنش ‏لمس گشته . ابو علی از روی عوارض بیماری به بیماری امیر پی برد و با بررسی  ظروف مخصوص خوراک امیر  ‏بیماری امیر را مسمومیت ناشی از سرب اعلام کرد  و  اقدام به  درمان بیماری امیر کرد . ‏

ابوعلی در قبال معالجه امیر از وی خواست اجازه ورود و استفاده آزادانه  از کتابخانه سلطنتی بخارا را کرد  – چرا ‏که تنها شاهزادگان و بزرگان حق استفاده از ان را داشتند – و نوح ابن منصور نیز موافقت کرد .‏

این واقعه که در هجده سالگی ابوعلی سینا اتفاق افتاد فصل تازه ایی در علم اندوزی و کسب دانش برای وی گشوده ‏شد . کتابخانه بخارا کی از کاملترین کتابخانه های آن روزگار ایران به شمار میرفت و از اکثر کتابهای قدیمی و ‏کمیاب یک نسخه در آن موجود بود

روزی که ابن سینا به کتابخانه سلطنتی پا گذاشت ، شادی اش از دیدن کتابهای گوناگون موجود در آن بی حد و ‏حصر بود  . ابو علی با حرص و ولع  همه آنها را از نظر گذرانید و در طول سه سالی که ابو علی در آن کتابخانه بود و ‏به گفته یکی از شاگردانش دوره طلایی برای تکامل وی محسوب می شد را بگذراند و معلوماتش را در فقه عمیق تر ‏کند . همچنین در مورد ادبیات و موسیقی و زوایای مختلف انها به تجربه و تحقیق بپردازد . او توانست بر روی نقشه ‏های نجومی منجمان گذشته کار کند  ‏

ابو علی در سن بیست سالگی شروع به نوشتن کرد  و  مجموعه ای در ده جلد به نام حاصل و محصول را به رشته تحریر ‏در آورد بعد کتابی در باب اخلاق با عنوان البر و الائم – بی گناهی و گناه – نوشت ، نوشته بعدی وی کتابی در باب ‏فلسفه به نام حکمت عروضی در بیست و یک جلد می باشد ‏

هنگامی که ابوعلی سینا بیست و یک سال داشت . روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمت را ‏کتابخانه شد  . سعی ابوعلی و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتابها طعمه آتش قرا گرفت  بعد از ‏آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی در دربار صورت گرفته بود  در شهر شایعه کردند که خود ‏بوعلی کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به بیمارستان و درمانگاه  ‏جلوگیری کنند . در همین حال پدر بوعلی نیز درگذشت وسبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ‏ابوسهل مسیحی در سال  ۳۷۹ ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد ‏

ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدی به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به ‏نام منصور بن عراق برخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به ‏دربار خوارزم دعوت کرد  . در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت ‏میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون  ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع ‏میکرد ‏

مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه ، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود  . در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی ‏سینا و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند ، و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه   به پیشواز ایشان آمد  . پس از مدتی ‏استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت ‏

ابو علی برای مدتی نزدیک به سیزده سال در گرگانج ماند و در طول این مدت وقت خود را به تدریس ، تحریر و ‏معالجه بیماران گذراند  . وی در این مدت کتابها و رسالات زیادی به رشته تحریر در آورد که از جمله آنها میتوان ‏رساله ای در مورد نبض به زبان فارسی ، رساله ای در مورد بیهودگی پیش بینی آینده بر اساس حرکت ستارگان به ‏زبان عربی  و قصیده ای در مورد منطق ، کتابی در باب فلسفه  به نام بقاء النفس الناطقه  و رساله ای در باب ‏افسردگی با نام حزن الاسبابه و بسیاری  بسیاری دیگر نوشت ‏

در این سالها ابوسهل همواره همرا بوعلی بود و دوستی بسیاری بین آنها پدید آمده بود . یک روز فرستاده ای از ‏سلطان محمود غزنوی خبر داد که خوارزمشاه باید تمامی دانشمندان خود را نزد او و به پایتخت غزنویان روانه کند ‏در این زمان بوعلی بر خلاف دیگر دانشمندان به غزنین نرفت و بعد از سیزده سال اقامت در گرگانج در زمستان سال  ‏‏۳۹۲  به هراه دوست خود ابوسهل مسیحی شبانه از گرگانج گریخت . سلطان محمود از نیامدن ابن سینا ناراحت شده ‏و دستور میدهد تصاویر زیادی از وی کشیده برای فرمانروایان خراسان بفرستند وبرای دستگیری و تحویل او جایزه ‏بزرگی تعیین میکند .‏

ابو علی سینا ابتدا برای دیدن مادر خود راهی خراسان و شهر بخارا میشود . اما به زودی ماموران از برگشتن وی ‏باخبر میشوند و و او دوباره مجبور به فرار میشود  . و این بار همراه دوست خویش ابوسهیل راهی گرگان نزد سلطان ‏قابوس بن وشمگیر میشود در بین راه بر اثر طوفان شن دوست و همراه خود ابوسهل را از دست میدهد .ابوعلی سینا ‏بعد از طی مراحلی سخت وارد گرگان میشود که باخبر میشود سلطان قابوس توسط سپاهیانش کشته شده است ‏‏.ابوعلی سینا هنگام ورود به شهر مورد لطف و احترام زرین گیس دختر سلطان قابوس که مانند پدر دوستدار فضلا ‏بود قرار گرفت ‏

ابن سینا  اوایل سال ۳۹۲ به گرگان رسیده بود در منزل شخصی به نام ابو محمد شیرازی سکنا گزیددر این دوران بود ‏که ابو عبیداله جوزجانی یکی از دانشجویان مستعد ابن سینا به خدمت او درآمد  و تا پایان عمر ابوعلی سینا ‏درخدمت او ماند . اوبعلی مدت یک سال در خانه ابو محمد ماند  . ی مطالب را به ابو عبید جوزجانی میگفت و او ‏مینوشت  و مطالبی  تحت عنوانهای الادویه القلبیه – دارویی برای قلب –  و اروزه فی الطب – قصیده ای در باب طب ‏‏-  و در همینجا بود که فکر تالیف کتابی به نام قانون در مورد طب در ذهن ابوعلی پیریزی شد .‏

ابوعلی در سال ۳۹۳  عازم ری شد در این زمان  پادشاهان آل بویه در نواحی شمالی و مرکزی ایران سلطنت ‏میکردند ابن سینا به درخواست سیده خاتون ، زن فخر الدوله ، پادشاه ال بویه برای درمان فرزندش به ری رفت و ‏پس از درمان مجدالدوله که صرع داشت ریاست و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت ‏

در سال ۳۹۴ ابوعلی به خدمت شمس الدوله در آمد ، شمس الدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری ‏وی را تشخیص نمیدادند توسط ابوعلی بهبود یافت  و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و بعد از چند ماه به سمت ‏وزارت شمس الدوله منصوب گشت .‏

در طی سالهایی که در همدان گذرانید نوشتن کتاب قانون در سال  ۳۹۸ به پایان رسید  او در این دوران تعداد قابل ‏توجهی کتاب و رساله نوشت  . روز ها را صرف تدریس و طبابت در بیمارستان و رسیدگی به امور سیاست میکرد و ‏شب ها را صرف تحریر و تالیف کتاب و بعضا بحث و شب نشینی با اندیشمندان همدان میکرد .‏

در چهارمین سال وزارت قانونی برای کم کردن جیره غلامان و سپاهیان تدوین کرد که سبب شد سپاهیان علیه وی ‏شورش کنند . شمس الدوله برای راضی کردن سپاهیان ابوعلی را به خانه شخصی  به نام شیخ سعید ابن دخدوک  ‏تبعید کرد و فرمان او را جلوی چشم سپاهیان سوزاند . در دوران تبعید بود که ابوعلی کتاب شفا در مورد فلسفه و ‏نکات مثبت نظریات ارسطو نوشت ‏

بعد از مدتی بیماری امیر وخیم شد و ابوعلی را نزد وی آوردند  و بوعلی  سمت وزارت خود را از سر گرفت . در ‏همین ایام نامه ای از ابو ریحان بیرونی دریافت کرد که حاوی ده سوال بود که جواب آنها را در رساله ای به نام ‏الاجویه عن مسائل ابوریحان بیرونی نوشت ‏

بعد از مرگ شمس الدوله ابوعلی سینا با علاء الدوله دائی شمس الدوله که حاکم اصفهان بود مکاتبه کرد و خواستار ‏حضور در دربار وی شد که بعد از باخبر شدن سماء  الدوله جانشین شمس الدوله ، به جرم خیانت او را در زندان دژ ‏فرد جان در ناحیه فرهان زندانی کرد . ابوعلی کار نوشتن را در زندان نیز ادامه داد  در سال ۴۰۲  علاء الدوله به ‏همدان حمله کرد ولی موفق به گرفتن دژ فرد جان نشد  . بعد از آن  سماء  الدوله ابن سینا را مورد عفو قرار داد و ‏او را به همدان باز گرداند . ولی بوعلی ماندن در همان را صلاح ندانست  و از همدان گریخت و راه اصفهان را در ‏پیش گرفت ‏

او در مدت زندان کتابهای الهدا فی الحکمت – راهنمای عقل – و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان – زنده بیدار – را ‏به پایان رساند و رساله ای در باب قولنج و بیماری قلبی به رشته تحریر در آورد

در سال ۴۰۳ ابو علی به اصفهان وارد شد وبه عنوان یکی از نزدیکان   علاء الدوله در آمد ‏

ابوعلی سینا در اصفهان کتاب شفا را به پایان رساند  . و بعد در سال های آخر عمر  تمامی تجربیات خود در زمینه ‏طب را در کتاب قانون نوشت  و کتاب ارزشمند  خود را کامل کرد ‏

در مهر ۴۱۵ خبر حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان رسید در همین هنگام  علاء الدوله با سپاهیان ‏خود از اصفهان خارج شد اوب علی نیز به همراه علاء الدوله از اصفهان خارج شد ولی کتابهایش در اصفهان ماند که ‏مورد تاراج غارتگران ترک قرار گرفت و بسیاری از آنها از بین رفت یا به غزنه منتقل شد ‏

علاء الدوله به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد  که جوزجانی به کمکش آمد ولی بوعلی ‏برای آنکه زودتر بهبود یابد میزان دارو را افزایش داد که سبب از بین رفتن قوای جسمی او گشت او در این زمان ‏کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین – فلسفه شرقی – که تقریبا نوعی وصیت نامه بود نوشت .‏

بعد از چندی بیماری ابن سینا شدت گرفت وی که چندین بار بر این بیماری در بدن دیگران غلبه کرده بود نتوانست ‏این بیماری را در خود درمان کند و در  هشتم آبان ماه ۴۱۵ در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست  و او را در ‏همان شهر به خاک سپردن ‏

 

آثار ابن سینا :

 

به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار می‌زیستند ‏کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.‏

افزون بر این، ابن‌سینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشته‌است. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان ‏آن‌ها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابن‌سینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با ‏رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شده‌است

آثار فراوانی از ابن‌سینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آن‌ها در فهرست نسخه‌های مصنفات ‏ابن سینا آورده شده‌است. این فهرست شامل شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به او است. ‏

از مصنفات او: ‏

کتاب المجموع در یک جلد، کتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد، کتاب البرّ و الاثم، در دو جلد، کتاب الشفاء، در هجده ‏جلد، کتاب القانون فى الطب، در هجده جلد، کتاب الارصاد الکلیه، در یک جلد، کتاب الانصاف، در بیست جلد، کتاب النجاه، در ‏سه جلد، کتاب الهدایه، در یک جلد، کتاب الاشارات، در یک جلد، کتاب المختصر الاوسط، در یک جلد، کتاب العلائى، در یک ‏جلد، کتاب القولنج، در یک جلد، کتاب لسان العرب فى اللغه، در ده جلد، کتاب الادویه القلبیه، در یک جلد، کتاب الموجز، در ‏یک جلد، کتاب بعض الحکمه المشرقیه، در یک جلد، کتاب بیان ذوات الجهه، در یک جلد، کتاب المعاد، در یک جلد، کتاب المبدأ ‏و المعاد، در یک جلد.‏

 رساله‏هاى او :‏

رساله القضاء و القدر، رساله فى الآله الرصدیه، رساله عرض قاطیغوریاس، رساله المنطق بالشعر، قصائد فى العظه و ‏الحکمه، رساله فى نعوت المواضع الجدلیه، رساله فى اختصار اقلیدس، رساله فى مختصر النبض به زبان فارسى، رساله فى ‏الحدود، رساله فى الاجرام السماویه، کتاب الاشاره فى علم المنطق، کتاب اقسام الحکمه، کتاب النهایه، کتاب عهد کتبه ‏لنفسه، کتاب حىّ بن یقطان، کتاب فى انّ ابعاد الجسم ذاتیه له، کتاب خطب، کتاب عیون الحکمه، کتاب فى انّه لا یجوز ان ‏یکون شى‏ء واحد جوهریا و عرضیا، کتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین ‏بعض العلماء.‏

فلسفه

• شفا ‏

• نجات ‏

• الاشارات والتنبیهات ‏

• حی بن یقظان ‏

 

ریاضیات

• زاویه ‏

• اقلیدس ‏

• الارتماطیقی ‏

• علم هیئت ‏

• المجسطی ‏

• جامع البدایع ‏

 

طبیعی

• ابطال احکام النجوم ‏

• الاجرام العلویه واسباب البرق والرعد ‏

• فضا ‏

• النبات والحیوان ‏

 

پزشکی

• قانون ‏

• الادویه القلبیه ‏

• دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه ‏

• قولنج ‏

• سیاسه البدن وفضائل الشراب

• تشریح الاعضا ‏

• الفصد ‏

• الاغذیه والادویه ‏

کتاب قانون یک دایره المعارف پزشگی است که در ان تمام مبانی اصلی طب سنتی مورد بحث قرار کرفته‌است مانند :مبانی ‏تشریح/اناتومی/ مبانی علامت شناسی/سمیولوجی/داروشناسی وداروسازی و نسخه نویسی/فارماکولوجی/وغیره.کتاب ‏قانون در سال ۱۳۶۰ توسط مرحوم شرفکندی هژار از زبان عربی به زبان فارسی امروزی ترجمه شد وتوسط انتشارات ‏سروش منتشرگردید وتاکنون چندین بار تجدید چاپ شده‌است. کتاب قانون در دانشگاه‌های اروپایی وآمریکایی تادو قرن ‏پیش مورد استفاده پزشگان بوده وبه اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده‌است. وبعد از انجیل بیشترین چاپ را داشته‌است. ‏افلاطون مغز و قلب و کبد رااز اعضای حیاتی بدن انسان ذکر کرده بود و لذا این اعضارا مثلث افلاطون /تریگونوم پلاطو/ ‏مینامیدند.ابن سینااعلام نمود که دوام وبفائ نسل انسان وابسته به دستگاه تولید مثل است ولذا جمع چهار عضو مذکور را ‏مربع ابن سینا/کوادرانگولا اویسینا / نامیدند. وی همچنین علاقه مند به تاثیرات اندیشه بر جسم بود و آثاری نیز در باب ‏روانشناسی دارد.‏

 

موسیقی

پورسینا تئوری‌دانی دارای دیدگاه‌های موسیقایی است. او مرد دانش و نه کنش در موسیقی بود ولی آنچنان از همین ‏دانش نظری سخن می‌راند که گویی در کنش نیز چیره دست است. گمان می‌شود پورسینا و فارابی بنیادگذاران نخستین ‏پایه‌های دانش هماهنگی(هارمونی) در موسیقی بوده‌اند. آثار موسیقایی پور سینا روی هم رفته پنج اثر مهم اوست که در ‏بخش‌هایی از آنها به موسیقی پرداخته شده:‏

• شفا ‏

• جوامع علم موسیقی ‏

• المدخل الی صناعه الموسیقی ‏

• لواحق ‏

• دانشنامه علایی ‏

• نجات ‏

• اقسام العلوم ‏

 

 : شاگردان ابن سینا


ابن سینا علاوه بر آثار خود چند شاگرد نیز تربیت کرد که هر کدام دانشمند بزرگی در زمان خود شدند. از میان شاگردان او این چندتن سرشناسترند

:

ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیات آذربایجان بود.ولی بعدها مسلمان شد و کنیهٔ ابوالحسن را برگزید. .چنانکه بسیاری از اراب تواریخ به این مطلب تصریح کرده اند و از نوشته‌های خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید می‌شود. یکی از کتاب‌های ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات او است.

ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی از سال ۴۰۳ هجری تا هنگام مرگ ابن سینا پیوسته در خدمت او بوده‌است و پس از مرگ او به گردآوری و تألیف آثار او پرداخت. تبحر او در ریاضیات بود.

ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی یکی دیگر از شاگردان مشهور ابن سینا است که رسالهالعشق را ابن سینا به نام او نوشت.وقتی نزاع علمی بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی بر اثر برخی گفتارهای ابوریحان منقطع شد معصومی ادامهٔ بحث با ابوریحان را به عهده گرفت. مطالب معصومی به همراه اجوبه ابن سینا و سوالان و ردود ابی ریحان در کتابی به نام اسئله و اجوبه در ایران و لبنان چاپ شده است.

شیخ علی نسائی خراسانی یکی دیگر از شاگردان ابن سینا که ناصر خسرو هم در سفرنامه اش از وی نام می‌برد.

 

 

.

دسته‌ها
ریاضیدان شعرا فیلسوف منجم

زندگی نامه خیام نیشابوری

 حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری در  ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در نیشابور دیده به جهان گشود .

وی  به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوریهم نامیده شده‌است، از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجهالحق لقب داشته است؛ ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.

 

.

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.

شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اندهر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.

همچنین از وی هم‌اکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای مانده‌است.

آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود

در حدود ۴۳۶ – ۴۴۹ هجری –  تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابلهبا نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدین ملکشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت در همین سال‌ها مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۶۵ – ۴۷۹  هجری  – اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.

دوران خیام

در زمان خیام فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت – حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:

سقوط دولت آل بویه

قیام دولتِ سلجوقی

جنگ‌های صلیبی

ظهور باطینان

در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجه‌الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد می‌کنند. خیام در سال ۴۶۶ – ۴۸۰ هجری – از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را اصلاح کند.

مرگ خیام

 

باغی که آرامگاه خیام در آن قرار دارد، تصویر از کنار آرامگاه امام‌زاده محروق گرفته شده‌است و در ورودی قدیمی این باغ در تصویر دیده می‌شود.مرگ خیام را میان سال‌های ۵۰۲ الی ۵۰۵ -۵۱۷-۵۲۰ هجری  – می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز وفات او را ۵۰۳  نوشته‌اند،اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال ۵۰۲ بوده‌است .مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امام‌زاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.

خیام شاعر

خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند. صادق هدایت در این باره می‌گوید.

گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده

قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریده القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۵۵ –  ۵۷۲  هجری –  یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۰۲ – ۶۲۰ هجری –  تصنیف شده‌است نجم‌الدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده‌است. کتاب‌های قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمده‌است و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفته‌اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند: تاریخ جهانگشا ، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی ۰ نزهه المجالس . مونس الاحرار . جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۲۸ –  ۷۵۰ هجری  –  کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد.

با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست می‌آید. این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان می‌دهد. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبوده‌است بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است

تصحیحات رباعیات خیام

شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی‌است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده‌آست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست.

تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.». بی‌مبالاتی نسخه‌نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌های خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به‌عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. هدایت حتی می‌گوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس می‌خوارگی کرده‌است و رباعی‌ای گفته‌است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده‌است.. مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده‌است..

نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۲۷۴ –  ۱۳۱۳ هجری – آن را مفصل‌تر و علمی‌تر و با مقدمه‌ای طولانی با نام ترانه‌های خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در ۱۲۸۱ – ۱۳۲۰ هجری –  به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستن‌سن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانسته‌اند.

احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانه‌ها روایت:احمد شاملو ارائه داده‌است.

مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام

صادق هدایت در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عناوین رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:

راز آفرینش

درد زندگی

از ازل نوشته

گردش دوران

ذرات گردنده

در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتی‌است که به معاد جسمانی وارد ساخته‌اند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.

هر چه باداباد

هیچ است

دم را دریابیم

خیام و ریاضیات

پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بوده‌است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضی‌دانان اروپایی سدهٔ ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده‌است، می‌توان رد پای خیام را به واسطه طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد. قدیمی‌ترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم‌دوره خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد. با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:

« خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده‌است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجسته‌ترین آنها در این علم است.  »

خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره‌شناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروط‌ها با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.»  مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود جواب‌های منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته‌است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته است.

یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد. به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لیدن در هلند قرار دارد.

درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژه‌ای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کرده‌است و ادعا می‌کند قواعدی برای بسط دوجمله‌ای (a + b)n کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است.

، به هر حال قواعد این بسط تا n = 12 توسط طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته) در کتاب «جوامع الحساب» آورده شده‌است. روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبان‌ها آن را به نام مثلث پاسکال می‌شناسند که البته خدشه‌ای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.

خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداخته‌است و در القول علی اجناس التی بالاربعاء مسالهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایه‌های بی‌نیم‌پرده، با نیم‌پردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح می‌دهد.

مهم‌ترین دست‌آوردها

ابداع نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس.

«در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفق‏ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.»

او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک جواب باشد و یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند.«آنچه که در هر حالت مفروض اتفاق می‌افتد بستگی به این دارد که مقاطع مخروطی‌ای که وی از آنها استفاده می‌کند در هیچ نقطه یکدیگر را قطع نکنند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را قطع کنند.»

«نخستین کسی بود که گفت معادلهٔ درجهٔ سوم را نمی‌توان عموماً با تبدیل به معادله‌های درجهٔ دوم حل کرد، اما می‌توان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»

«در نیمهٔ اول سدهٔ هیجدهم، ساکری اساس نظریهٔ خود را دربارهٔ خطوط موازی بر مطالعهٔ همان چهارضلعی دوقائمهٔ متساوی‌الساقین که خیام فرض کرده بود قرار می‌دهد و کوشش می‌کند که فرضهای حاده و منفرجه‌بودن دو زاویهٔ دیگر را رد کند.»

به خاطر موفقیت خیام در تعیین ضرایب بسط دو جمله‌ای (بینوم نیوتن)که البته تا سده قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جمله‌ای‌ها «دو جمله‌ای خیام-نیوتن» نامیده می‌شوند.

پیروان خیام

صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار می‌آید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمی‌رسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده‌است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن می‌شود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد. برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن می‌گوید:

باغ فـردوس لطیـف است و لیکن زیـنهار       تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت

اما خیام بدون پرده‌پوشی می‌گوید:

گویند بهشت و حور عین خواهد بود           آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود

گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟         چون عاقبت کار چنین خواهد بود

چهره جهانی خیام

 

تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانیدر جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شده‌است. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را می‌توان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله ادوارد فیتزجرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمه‌شده به وسیله فیتزجرالد را سروده خیام نمی‌دانند و این خود سبب تفاوت‌هایی در شناخت خیام در نگاه ایرانی‌ها و غربی‌ها شده‌است. تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کرده‌است

ولادیمیر پوتین،مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام می‌خواندند یا می‌خوانند

خیام در افسانه

انابه

افسانه‌هایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانه‌ها از این قرار است که خیام می‌خواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:

ابریق می مرا شکستی،ربی                 بر من در عیش را ببستی،ربی

من مِی خورم و تو می‌کنی بدمستی        خاکم به دهن مگر که مستی،ربی

پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!       آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!

من بد کنم و تو بد مکافات دهی             پس فرق میان من و تو چیست بگو!

و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانه‌ها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.

ای رفته و باز آمده بل هم گشته

در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. عده‌ای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا می‌کرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟

خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:

ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته             نامت ز میان مردمان گم گشته

ناخن همه جمع آمده و سم گشته             ریشت ز عقب در آمده دم گشته

به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام الملک سیاست مداری عظیم الشان شد و خیام شاعر و متفکری گوشه گیر گشت که در آثارش اندیشه‌های بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.

برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد،ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزاردینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت‌کنند

چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کرده‌است این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که خیلی بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌است.

آثار

خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد.

او میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنت را در دانش هواشناسی نوشت. نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و اسب و زر و قلم و شرا که در حدود ۴۹۵ هجری قمری نگاشته شده‌است. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان اروپایی در سال ۱۷۴۲ در یکی از کتابخانه‌های لیدن یافته شد. این کتاب در ۱۸۱۵ توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منشر شد .

رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در بارهٔ معادلات درجهٔ سوم.

رساله فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها.

رساله میزان‌الحکمه.«راه‌حل جبری مسالهٔ تعیین مقادیر طلا و نقره را در آمیزه‌(آلیاژ) معینی به وسیلهٔ وزنهای مخصوص بدست می‌دهد.»

قسطاس المستقیم

رسالهٔ مسائل الحساب، این اثر باقی نمانده‌است.

القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری دربارهٔ موسیقی.

رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال ۴۷۳ – ۴۷۳ هجری –  نوشته‌است و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی الدین صبری بسال ۱۱۹۴ – ۱۲۳۰ هجری – و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال  1312 – ۱۹۳۳ میلادی –  چاپ شده‌است.

رساله روضه‌القلوب در کلیات وجود

رساله ضیاء العلی

رساله‌ای در صورت و تضاد

ترجمه خطبه ابن سینا

رساله‌ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب

رساله مشکلات ایجاب

رساله‌ای در طبیعیات

رساله‌ای در بیان زیگ ملکشاهی

رساله نظام الملک در بیان حکومت

رساله لوازم‌الاکمنه

اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمده‌است.

نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی مانده‌است. یکی نسخهٔ لندن و دیگری نسخه برلن

رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت داده شده.

عیون الحکمه

رساله معراجیه

رساله در علم کلیات

رساله در تحقیق معنی وجود

.