شعراقرن دهم هجری - 873 الی 970 شمسی

زندگی نامه امیدی تهرانی

ارجاسب فرزند خواجه علی از عیان زادگان تهران و شاگردان حکیم جلال الدین محمد دوانی است . استاد از بس او را گرامی می داشت نامش را مسعود گذاشت و به امیدی متخلص گردانید . امیدی مردی بلند همت و بزرگ منش بود و در علم طب سرآمد روزگار خویش

از اقسام شعر بیشتر به سرودن قصیده میپرداخت و دراین فن مهارت کامل داشت

سام میرزای صفوی گوید :

بجودت طبع سلیم و حدت ذهن مستقمی سر آمد شعرای زمان بود بی تکلف از متاخرین کسی قصیده رابهترا ز او نگفته و مولد او قصبه تهران است از اعمال ری ، پدرش رئیس و کدخدای آنجا بود

اغلب قصاید او در ستایش پادشاهان صفویه و وزراء آنها بود اشعار وی دچار دستخوش حوادث شده و جز ۱۷ قصیده و ۳ غزل و ۱۵ رباعی و یک ساقی نامه از او چیز دیگری در دسترس نمیباشد

امیدی در تهران باغی داشت به نام باغ امید که بر سر آب این باغ نزاعی رخ داد و امیدی به تحریک قوام الدین نور بخشی به قتل رسیده است زمان وفاتش را در سال ۸۹۸ – ۹۲۵ هجری – ذکر کرده اند

خوش انکه چاک گریبان به ناز کنی           نظر بر آن تن نازک کنی و ناز کنی

تو پاک دامنی ومن رند پیراهن چاکم           عجب نباشد اگر از من احتراز کنی

چرا ز من گذری با هزار استغنا ء               به دیگری رسی اظهار صد نیاز کنی

به چشم من نکنی خواب و شرم میداری        که پیش مردم بیگانه پا دراز کنی

گان مبر که شود عاشق بی نیاز قبول           اگر به معبه روی و اگر نماز کنی

                                 ترنج غبغب او را نهال گشت بلند

                                 تو دست کوته امیدی چرا دراز کنی

 

.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *