شعرامعاصر

زندگی نامه سید اشرف الدین حسینی معروف به گیلانی

سید اشرف الدین حسینی معروف به گیلانی بنابر شعر منظوم خود چنین بر میاید که در قزوین به دنیا امده در شش ماهگی یتیم گشته است . در جوانی به کربلا و نجف رفته و پنج سال در آنجا زندگی کرده سپس به ایران بازگشته . در بیست و دوسالگی به تبریز رفته و تحصیلات مقدماتی را در آنجا را در تبریز گذرانده . چندی بعد به گیلان رفته و در رشت سکنا گزیده است
سید اشرف مشهورترین شاعر ملی عهد مشروطه است و ی هر هفته اشعار فکاهی و انتقادی خویش را در روزنامه نسیم شمال – که خود منتشر میکرد – چاپ میکرد دفاع از استقلال ایران و دشمنی با تجاوزکاران بیگانه بزرگترین هدف هنری او بود که همه را در قالب اشعار هنری و آتشین خود بیان میکرد  در شعر اصیل او نیز وطن فروشان ، دشمن ازادی ، خیانتکاران و همه کسانی که در بند کشور و مردم نبودند به باد ریشخند و مسخره میگیرد

 

سید اشرف مردی ازاده بود ک مربان و فروتن و بی اعتنبا به مال و مقام اشعار خود را میسرود و با حافظه عجیبی که داشت هر چه میسرود بدون یاداشت ار بر میخواند .در سراسر زندگی مجرد زندگی کرد تا در سال  1305 شایع کردند به بیماری جنون مبتلا شده و او را به تیمارستان بردند تا در سال  1312 – 1352 هجری – در گذشت
آرامگاه  سید اشرف الدین الحسینی روبروی مقبره سپهدار رشتی در ابن بابویه «شهر ری» قرار دارد. محل مزبور را ابراهیم فخرائی در سال ۱۳۶۴ به کمک پسر یکی از توزیع کنندگان روزنامه نسیم شمال پیدا نمود و به شش نفر از گیلانیان ساکن تهران که اشتیاق زیارت این قبر را داشتند نشان دادند. با هزینه مهدی آستانه‌ای روی سنگ قبر قدیمی آن، سنگی به وسعت تمامی قبر از مرمر کار گذاشته شد که نام مدیر روزنامه نسیم شمال بر آن نقش بسته‌است.

دست مزن ! چشم ، ببستم دو دست               راه مرو  چشم ، دو پایم شکست
حرف مزن  قطع نمودم سخن                     نطق مکن ! چشم ببستم دهن
هیچ نفهم ! این سخن عنوان مکن                خواهش نافهمی انسان مکن
لا شوم ، کور شوم ، کر شوم                    لیک محال است که من خر شوم
چند روزی همچو خران زیر بار ؟              سر ز فضای بشریت بر آر

 

ای فعله تو هم داخل آدم شدی امروز          بیچاره چرا میرزا قشمشم شدی امروز ؟
در مجلس اعیان به خدا راه نداری            زیرا که زر و سیم به همراه نداری
                                در سینه بی کینه بجز آه نداری
چون پیر نود ساله چرا خم شدی امروز     بیچاره چرا میرزا قشمشم شدی امروز ؟
هرگز نکند فعله به ارباب مساوات          هرگز نشود صاحب املاک دموکرات
                               بی پول تقلا مزن ای بهلوس لات 

 

.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن