هوشنگ

هوشنگ

جهاندار هوشنگ با راى و داد

بجاى نیا تاج بر سر نهاد

بگشت از برش چرخ سالى چهل

پر از هوش مغز و پر از راى دل‏

چو بنشست بر جایگاه مهى

چنین گفت بر تخت شاهنشهى‏

که بر هفت کشور منم پادشا

جهاندار پیروز و فرمانروا

بفرمان یزدان پیروزگر

بداد و دهش تنگ بستم کمر

و زان پس جهان یک سر آباد کرد

همه روى گیتى پر از داد کرد

جهاندار هوشنگ با راى و داد

بجاى نیا تاج بر سر نهاد

بگشت از برش چرخ سالى چهل

پر از هوش مغز و پر از راى دل‏

چو بنشست بر جایگاه مهى

چنین گفت بر تخت شاهنشهى‏

که بر هفت کشور منم پادشا

جهاندار پیروز و فرمانروا

بفرمان یزدان پیروزگر

بداد و دهش تنگ بستم کمر

و زان پس جهان یک سر آباد کرد

همه روى گیتى پر از داد کرد

نخستین یکى گوهر آمد بچنگ

بآتش ز آهن جدا کرد سنگ‏

سر مایه کرد آهن آبگون

کزان سنگ خارا کشیدش برون‏

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *